اکنون که عنوان و چکیده را خواندهاید، اگر گمان میکنید، قصدمان نادیده گرفتن زحمات بیشایبه مأموران زحمتکش است؛ اگر میپندارید که نیتمان خرده گیری و تکرار مکررات است و اگر هر حس ناخوشایندی دارید، لطفا این یک کلیک را بر ما ببخشید و ادامه ندهید، چرا که ما بر این باوریم که در ای نگونه کنش و واکنشهای رخ داده در اجتماع، «ما» اهمیت دارد؛ جامعهای بزرگ که از تک تک «من»ها شکل گرفته و فارغ از شغل، لباس و سایر تفاوتهای جزیی است. به گزارش «»، با نگاهی گذرا به صفحات حوادث روزنامهها، هر روز با اخباری برخورد میکنیم که یک مأمور قلابی، ضابط غیر قانونی و خلاصه یک بیسمت شیاد، از ضعف موجود در جامعه سوءاستفاده و به نام قانون، خلایقی را سرکیسه کرده است؛ شارلاتانهایی که دریافتهاند، نقطه ضعفهایمان کجاست و تا تدبیر نکنیم، کوتاه نخواهند آمد.در خیابان مشغول قدم زدن هستید و فردی که لباس پلیس بر تن دارد، از شما کارت شناسایی میخواهد و چه بسا لحن مودبانهای هم نداشته باشد که دلیلش زیاد مهم نیست. شاید دست و پایتان را گم کنید و هر چه گفت انجام دهید، ولی اگر از حقوقتان آگاه باشید، میدانید که نخستین گام، این است که مأمور باید خود را معرفی کند و کارت شناساییاش را نشانتان دهد. حالا این مأمور چقدر به حقوق شما احترام میگذارد، سخن دیگری است. مگر نه اینکه نیت نیروهای ایست بازرسی شبانه بسیج در برخی مسیرها؛ مأمورانی که موتورسیکلتهای متخلف را جلب میکنند؛ مأمورانی که قصد ورود به منزل را دارند و بسیاری از موارد دیگر، خیر است، پس چه ایرادی دارد این کار خیر را به گونهای پیش ببریم که مبادا راه نفوذی برای متخلفان باز شود؟ مگر نه اینکه میتوانیم با معرفی خود و مأموریتمان، هم کار ثوابی انجام داده باشیم و هم خدای نکرده خودمان تخلفی مرتکب نشده باشیم؟وقتی از مأمور کارت شناسایی میخواهید، یا آن را در اختیارتان خواهد گذاشت و یا دلیلی برای این کار نخواهد دید! این پیش فرضها البته زمانی مطرح میشود که شما ریگی به کفشتان نباشد که در این صورت ممکن است که از فرط دستپاچگی، قادر به تشخیص شیادان از افراد وظیفهشناس نباشید؛ چرا که تنها راه شناسایی مأمورین وظیفهشناس از دزدان مأمورنما همین راه است. به عبارتی دیگر، همواره بایستی به یاد داشته باشیم که یک وظیفه پلیس، حفظ امنیت در جامعه است و منظور از این رد و بدل شدن اطلاعات بین دو طرف، درگیری و اصطکاک بدون مردم و مأمورین نیست بلکه قرار است، روشی را به کار بگیریم تا راه سوءاستفاده را برای کلاهبرداران ببندیم؛ روش امنی که برای هر دو طرف، سرچشمه خیر خواهد بود. به عبارت بهتر، مأمور وظیفه دارد که هویتش را برای شما مشخص کند و تجربه رخدادهای پیش آمده نشان میدهد که تنها نمیتوان به لباس افراد اطمینان کرد. حال فرق بسیاری هم ندارد که مأمور چه سازمان یا نهادی باشد، اگر قرار است قانون اجرا شود، نمیتوان اجرای یک قانون دیگر را زیر پای گذاشت و نمیشود حق مردم را ندید گرفت.اینجاست که برای جلوگیری از سوء استفادههایی است که در وهله نخست، به نام مأموران حقیقی و زحمتکش نوشته میشود و بدنامی ایشان را در پی خواهد داشت، چه بسا بد نباشد که مسئولان و دستگاههای مرتبط، هر چه سریعتر دست به کار شوند و برای حفظ ارزش و جایگاه نیروهایشان و رعایت حقوق مردم، دستورالعملی را به کار بگیرند که افزون بر رعایت قانون، مرضی الطرفین باشد و دست سودجویان را کوتاه کند. براستی اگر رعایت قانون را ملکه ذهن مأموران و پرسشگری را به حق مردم تبدیل کنیم، چه کسی متضرر خواهد شد؟