رييس و دبير سابق فدراسيون فوتبال ايران، هنوز هم جايگاه قابل توجهي در فيفا دارد. مدير فوتبالي سابق فدراسيون با توجه به تصويب قانوني با اسم قانون 65 سالهها، از حضور در انتخابات فدراسيون فوتبال جا ماند.به نوشته روزنامه گل : سيد داريوش مصطفوي كه قبلا بازيكن تيم ملي ايران بوده، حضور خوبي در فدراسيون فوتبال ايران داشت و با توجه به سوابق ورزشي و تحصيلياش، حالا به يكي از منتقدان انتخابات آينده فدراسيون تبديل شده است: «درود به شرافت آنهايي كه راي سفيد دادند!»صحبتهاي تند و انتقادي شما در مورد انتخابات اخير فدراسيون تا حدي بود كه شنيديم صداي شما را در يكي از برنامههاي زنده تلويزيوني قطع كردهاند!من براي دوستان و همكاران شما احترام زيادي قايل هستم. اين دوستان وقتي صحبتهاي من قطع شد، با من صحبت كردند و گفتند كه ميخواهند مرا به يك برنامه زنده تلويزيوني دعوت كنند، تا با در اختيار داشتن وقت بيشتر در مورد خيلي از چيزها صحبت كنم.قبول كرديد؟قبول كردم و شرط گذاشتم كه اين برنامه حتما قبل از انتخابات فدراسيون باشد چون صحبتهاي زيادي دارم كه ميدانم براي اهل فوتبال جالب است. با توجه به اين موضوع و استقبال اين دوستان از طرحي كه من دارم به خوبي مشخص ميشود كه آنها چه موضعي دارند.وضعيت انتخابات فدراسيون فوتبال را چطور ارزيابي ميكنيد؟گروهي كه بدترين عملكرد را در فدراسيون داشتهاند، حالا مدعيان اصلي انتخابات فدراسيون هستند و با اعتماد به نفس خاصي براي رياست كانديدا ميشوند، هيچ كس هم جلوي اينها نميايستد. چون بعضيها دوست دارند كه سرجايشان باشند و دچار اختلاف و درگيري نشوند، مقابل اين افراد حرفي نميزنند. طرف آمده و ميگويد كه فلان ميليارد تومان درآمدزايي كردهايم! من نميگويم كه اين مبلغ كم است يا زياد! اصلا به من چه ربطي دارد كه در مورد اين چيزها چه حرفهايي ميزنند! اما كاش پنج هزار تومان درآمدزايي ميكردند و به جايش تيم را به جام جهاني ميبردند. توي فدراسيوني كه با حضور 218 نفر كارمند، رييس، تداركاتچي، مدير، معاون، مشاور و… دو تا سطر انگليسي را نتوانستند ترجمه كنند و ديديد كه چه بلايي سر فوتبال ايران، سپاهان و تيم اميد آمد. باز هم ميگويم كه من برخلاف بعضيها فعلا نميخواهم در مورد برخي از بخور بخورها صحبت كنم و تنها صحبت من در مورد فوتبال و مسايل فوتبال است.شما در مورد قانون 65 سالهها هم صحبتهاي زيادي داشتيد؟آقايان با توجه به خواستهها و اهدافشان قوانيني را وضع ميكنند كه خندهدار است. ميگويند رييس فدراسيون نبايد 65 سال بيشتر داشته باشد. من ميخواهم بدانم كه چرا اين قانون در كشور پرجمعيت چين كه اين همه نيروي انساني دارد وضع نميشود. چرا بلاتر با 79 سال سن در فيفا رياست ميكند. اينها قانون گذاشتند كه سيد داريوش مصطفي را از فوتبال دور كنند و نگذارند كه او جزو گزينههاي رياست باشد. كيومرث هاشمي، محمدحسن انصاريفرد و رغبتي از يك طرف و صفايي فراهاني، خبيري و غفاري از طرف ديگر با هم معامله كردند. يادم هست كه وقتي آن اتفاقهاي مربوط به من به وجود آمد و دبير موقت شدم، به عليآبادي گفتم كه كيومرث هاشمي نبايد باشد و او هم گفت كه هاشمي ديگر نميآيد. من ماندم و تيم را درست كردم و قلعهنويي را سرمربي تيم ملي كردم. كره جنوبي را در تهران 2 بر صفر برديم و در سئول هم يك– يك مساوي شديم. چهار امتياز از كره گرفتيم و بعد از اين صفايي آمد و ما رفتيم. قلعهنويي را هم آنقدر توي كارش گذاشتند كه آن اتفاقها افتاد. من ميخواهم از شما بپرسم كه كجاي دنيا نيروهاي كارآمد و با تجربه را از فعاليت منع ميكنند و با قانونهاي مندرآورد راه آنها را ميبندند. اينها ميخواستند كه رقيب نداشته باشند. ميخواستند يك آدم بي دست و پا بيايد و رييس شود تا كار دست خودشان باشد.اگر مرجع مادر فيفا است، پس چرا قانون ما مطابق با فيفا نيست. مگر ميشود كه يك دبير كل همه كاره باشد. گويا بعضي از دوستان نميدانند كه مرجع اصلي فيفاست. هاوهلانژ رييس قبل حدود 86 سال سن داشت. بلاتر 79 ساله است. حتي در پاكستان، افغانستان و هند هم اين خبرها نيست. در ژاپن، كره، چين هم اينطور نيست. در كشورهاي اروپايي و صاحب فوتبال هم كه اين صحبتها و اين ايدهها خندهدار است.فكر ميكنيد كه چرا اين اتفاقها افتاد؟معلوم است… با توجه به اساسنامهاي كه آقايان در زمان کمته انتقالي نوشتند، مشخص است كه چه بلايي سرمان ميآيد. اين يك توهين آشكار بود كه فيفا آمد و براي ما انتخابات انجام داد. در حالي كه دنا به سرعت رو به جلو ميرود، اينها اساسنامه پنجاه سال پيش فيفا را اجرا ميكنند. كجاي اساسنامه فيفا در مورد مساله سن و يا زدوبند نوشته كه شما چنين قوانيني ميگذاريد.مجمعي كه در آن سرمربيان تيم ملي، مديران ورزشي، مديران فدراسيون و بزرگان فوتبال حضور ندارند به چه دردي ميخورد. در مجمع فوتبال بايد بزرگاني مثل دايي، پروين، علي كريمي، مهدويكيا، بهزادي، كلاني، كاشاني، وطنخواه، عارف قليزاده، آقا حسيني و آدمهايي كه از لحاظ ورزشي، اخلاقي و تحصيلات الگو هستند حضور داشته باشند. امام گفت كه مجلس عصاره فضايل ملت است. پس اگر قرار است كه در مملكتمان چنين راهي را برويم، چطور در فوتبال وضعيت چنين نيست؟ چرا ما در فوتبال نبايد يك مجلس قوي داشته باشيم؟ ما بايد براي هياتهاي استانهاو مديركلها احترام قائل شويم و بدانيم كه آنها در پيشرفت فوتبال نقش موثري دارند. اين مجلس فوتبالي كه از آن حرف ميزنم بايد از بزرگان، قديميها، با اخلاقها، تحصيلكردهها و آدمهاي فوتبالي اينچنيني تشكيل شود. اين نيست كه جمعي از شب قبل بدانند چه كسي رييس ميشود! اين نيست كه بعضي از رايها قبلا گرفته شده باشد! اين انتخابات به چه دردي ميخورد؟به نظر، بعضي از چهرههاي سرشناس فوتبال مثل محمد دادگان هم جايشان در اين انتخابات خالي است و به نوعي اين موضوع هم براي اهالي فوتبال عجيب است؟من هم با شما موافق هستم. متاسفانه بعضي از آنهايي كه بايد باشند، به راحتي كنار كشيدند. هم كنار كشيدند و هم البته از بقيه حمايت نكردند. با اين كار فضا براي آنهايي كه لايق نبودند بيشتر باز شد. بعد از انقلاب ما دوبار به جامجهاني رفتيم كه هر دو بار هم توسط مديران فوتبالي بود. چون همه چيز فوتبالي بود. ولي پس از آن ماجرا فرق كرد. مجمع دست خودشان افتاد و هرچيز كه آنها خواستند اتفاق افتاد. ما بايد يك هيات پنج نفره از عصارههاي فوتبال داشته باشيم و در كنار آن مجلسي كه حداقل هشتاد عضو تحصيلكرده، با اخلاق و فوتبالي با سوابق خوب و ملي داشته باشيم. شايد نبود همين فيلترها و همين دقتها بود كه باعث شد آدمهايي مثل مديران فعلي روي كار بيايند و به اين راحتي روي صندلي رياست فوتبال بنشينند. بعضيها معمولا سري در سازمان ورزش دارند و انگشتي در فوتبال!در مورد قريب هم همين نظر را داريد؟حداقل تفاوت قريب با بقيه گزينهها در اين است كه او يك دوره آموزشي قوي را در استقلال گذرانده و اين ميتواند به قريب كمك كند تا نسبت به بقيه شرايط بهتري داشته باشد. البته ميگويند كه ميخواهند قريب را به استقلال بفرستند! با اين كار هم استقلال را از داشتن فتحا…زاده محروم ميكنند و هم فدراسيون را از نداشتن قريب. چون اگر قريب هم برود، ديگر كسي در فدراسيون فوتبال براي رقابت باقي نميماند.ميگويند كه كفاشيان بعد از چهارسال راه و چاه را پيدا كرده و ياد گرفته! ميگويند حيف است كه او از رياست فدراسيون كنار برود.اين حرفها خندهدار است… كسي كه از روز اول با توپ غريبه است و كرايف و دلبوسكه را نميشناسد، بعد از چند سال خوشگذراني و خنده به كجا رسيده است؟ اين را مطمئن باشيد كه مردم ما به اين شوخيها و خندهها، ميخندند ولي ميدانند كه دليل اين خندهها چيست. ميدانند كه يك ماسك خنده روي صورت بعضيهاست و ميدانند كه به وقتش چطور در مورد آنهايي كه گولشان زدهاند تصميمگيري كنند. مردم ما هميشه قاضيان خوبي بودهاند و موقع حسابرسي، مو را از ماست بيرون ميكشند. ما به دنبال اين هستيم كه فوتبال را درست كنيم. بايد فوتبال اين مملكت پس از گذراندن روزهاي سختش به جايي برسد، نه اينكه نقدش كنيم تا دوباره همان شرايط سابق را حفظ كنيم.فكر ميكنم كه اگر من سوال نپرسم و فقط شما صحبت كنيد، خيلي بهتر است!(خنده) احتياجي به سوال نيست. ما در مورد چيزهايي صحبت ميكنيم كه اتفاق افتاده. هركس بيشتر در جهت آب شنا كند و باوجود بعضي از مسايل حرف دل مردم را بزند و درست انتقاد كند، حداقل در دل مردم جايگاه بهتري دارد. اما حالا شرايط طوري شده كه هركس بيشتر در جهت آب شنا كند موفقتر ميشود. نه در فوتبال ما بلكه در تمام رشتهها وضعيت به همين صورت است. چربزباني و تملقگويي، ريشههاي ما را از پا در ميآورد و فكر ميكنم كه هركس مملكتش را دوست دارد، بايد به جاي شنا كردن در مسير آب، به فكر ساختن مملكتش باشد و انتقادهاي سازنده داشته باشد.خدا از سر آن كساني كه اين آدمها را به فوتبال آوردند،نگذرد. تيپ بعضيها به درد فوتبال نميخورد. ورزش و فوتبال احتياج به هوش و درايت دارد. حداقل بايد ورزش و فوتبال را بشناسيد. اما بعضيها به جاي فوتبال به درد بانك مركزي ميخورند!از كفاشيان خبر داريد؟حتما يادتان هست كه از كفاشيان شكايت كردهام. حالا به آخر خط رسيدهام و دوست دارم بدانم سرنوشت اين ماجرا با توجه به تهمتهايي كه به من نسبت داده شد، چه ميشود.راستي خبر داريد كه در انتخابات يكي از فدراسيونها فقط يك كانديدا براي رياست حضور داشته و چون رايدهندگان او را قبول نداشتهاند، برگههايشان را سفيد به داخل صندوق انداختهاند…… راست ميگويي… درود به شرافتشان…